!!! خودم و خودت فقط ما !!! شاهین نجفی
!!! خودم و خودت فقط ما !!! شاهین نجفی

 

چشم از پنجره بر وسعت شب دوخته ام و به چشمان تو می اندیشم پیش از آنی که سحر

رنگ چشمان تو را پاک کند

 

 

چقدر سخته

کسی رو که دوستش داری نتونی بهش بگی که دوستش داری و چقدر

بده که کسی تورو دوست داشته باشه و اینو نتونه بهت بگه . . .

 

چقدر سخته

تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و بجاش یه

زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زول بزنی و بجای اینکه 

لبریز کنید و نفرت شی حس کنی که هنوز هم دوسش داری . . .


چقدر سخته

دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که

یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده . . .

چقدر سخته 

تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما

وقتی دیدیش هیچ چیزی بجز سلام نتونی بگی . . .

 

چقدر سخته

وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه 

اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری . . .

 

چقدر سخته

گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار

بار خودتو بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی

گل من

باغچهء نو مبارک



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 12 / 8 / 1390برچسب:عاشقانه, توسط علی